چقدر دلم مي خواد الآن براي تو بنويسم
اگه الآن بودي
اگه دعوام مي كردي
اگه بودي ميفهميدي چرا باز سگ شدم ! يه كم با زير چونه ام بازي مي كردي تا آروم شم.اما نه ديگه يا بزرگ شدم يا مشكلاتم بزرگ تر شدن يا شعورم كم شده يا ديگه بانو كنارم نيست يا يا يا اينكه جام گذاشتي .فكر كنم الآن داري از بيمارستان بر ميگردي!صبر كن بذار چشمامو ببندم.الآن داري در پاركينگ رو باز مي كني منم مث يه بچه گربه ميام تو راه پله خودمو برات لوس مي كنم بعد ميگي :ها؟باز چته؟ا
اما نه ندا ديگه تو راه پله نايستاده.ديگه هيچ جاي هستي تو نايستاده
ندا ر ف ته
posted by بانوي جشنواره زمستان at 4:02 AM
3 Comments:
fargh mikone kheili
ama az in comment ha badam miyad:
bloge khoobi dari
movafagh bashi
miaym mibinamet
va gheyre....
mmmmmm , bloge khoobi dari , omidvaram movafagh bashi , sevomisham khodet midoni dige :D ( .... na speed naaa ! asabani nashoo )
Sorry to write in english,cause i hate this finglishhhh.....So So Nice,And the last words ,with that style...really makes all feelings it should beندا ر ف ته" I imagine these words whispers by your voice(sure it's good as your literature), ............payammmm
Post a Comment
<< Home